فهرست مطالب
آیا استرس فقط باعث بالا رفتن ضربان قلب و عرقکردن بدن میشود یا برروی مغز نیز تأثیر دارد؟ آیا افسردگی میتواند برروی مغز انسان تأثیراتی بگذارد؟ این تأثیرات منفی است یا مثبت؟ نحوهی اثرگذاری استرس و افسردگی در مغز به چه شکل است؟
استرس
استرس در واقع همان بازخورد مثبت یا منفی و برخی هورمونهای بدن به تنش است. استرس میتواند جنبهی مثبت داشته باشد و به انسان کمک میکند تا از خطرات احتمالی جلوگیری کند، اما غالبیت استرس بر جنبهی منفی آن است و تأثیرات بدی برروی جسم و روح میگذارد.
بهطور کلی تشخیص استرس بر عهدهی خود فرد است، یعنی آنچنان آزمایشهای بالینی برای این امر مؤثر نیست و هر فرد وابسته به تعاریف علائم استرس میتواند وجود یا نبود آن را در خود حس کند.
استرس میتواند از هیجانیشدن هنگام دیدن یک فیلم تا قرار گرفتن در موقعیت تصادف رانندگی، وجود داشته باشد.
راهکارهای کاهش و پیشگیری:
اولین مؤلفهی مهم برای کاهش و پیشگیری از استرس، دعوتِ نفس خود به آرامش در شرایط تنشزا و بحرانی است. وجود آرامش در خلقوخوی انسان باعث نفوذناپذیری هرگونه محرکهی منفی و تنشزا در روح و جسم میشود.
فعالیتهای آرامشبخش مثل ورزش یوگا باعث تثبیت این موضوع میشود. مراجعه به روانشناس و درمانگرِ متخصص در این حیطه نیز باعث افزایش آگاهی نسبت به مخاطرات بد استرس در دراز مدت میشود و اشتیاقی از این بابت برای کنترل و مهار آن در انسان ایجاد میشود.
همچنین بخوانید: اثرات استرس مزمن بر آسیب مغزی و عملکرد اندام ها
استرس مزمن:
استرس اگر طولانی مدت ادامه داشته باشد و نتوان آن را کنترل و مهار کرد، به استرس مزمن تبدیل میشود و علائم جسمی و روحی ناخوشایندی را بروز میدهد.
برخی از علائم آن:
- خستگی جسمی و روحی مداوم
- سردردهای عجیب
- سوء هاضمه
- اختلال در خواب
- از دست دادن تمرکز
- از دست دادن ثبات در تصمیمگیری
گاهی اوقات استرس مزمن در ضمیر ناخودآگاه انسان رشد میکند بدون آنکه به طور دقیق خود انسان از داشتن استرس مزمن با خبر باشد. بعد از ریشهکردن در ذهن و تأثیرپذیری رفتار ما از آن، به حضور استرس مزمن پی میبریم. فشار بالای روحی در شرایط تنشزا که آن را یک بازخورد طبیعی بدن میدانیم، اگر کنترل نشود و بدن به آن عادت کند، به استرس مزمن تبدیل میشود.
استرس مزمن بر کل بدن تاثیرگذار است. برای مدیریت آن از همان راهکارهای کاهش و پیشگیری استرس میتوان استفاده کرد اما بهتر است که ابتدا با مشاور متخصص صحبت شود و نفس انسان شناخت کامل نسبت به این چالش روحی- جسمی برسد و سپس برای درمان آن اقدام کند.
علاوه بر علائم جسمی، استرس مزمن تأثیر منفی بسزایی در مغز دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
افسردگی
در صورت عدم مدیریت استرس مزمن، این تنش یکی از محرکهای قوی برای ایجاد افسردگی در فرد است.
افسردگی با غم و اندوهِ طولانی مدت در جامعه شناخته شده است، اما یک تفاوت اساسی بین افسردگی و غم و اندوه وجود دارد که در افسردگی فرد عزت نفسِ خود را از دست میدهد ولی در غم و اندوه اینچنین نیست.
افسردگی بر خلقوخوی فرد تأثیر بهسزایی دارد.
علائم عمومی:
- احساس پوچی
- منزوی شدن
- اختلال در خواب
- مشکل اساسی در ارتباط برقرارکردن با دیگران
- عدم ثبات در تصمیمگیری
- افکار خودکشی
افسردگی بر سطح هورمونهای بدن تأثیر ملموسی دارد و در درازمدت ساختار مغز و ترشح دوپامین و احساس سرخوشی در انسان بهطور کامل تغییر میکند و فعالیت مغزی دچار بازخورد شدید منفی میشود.
طبق بررسی و اسکنهای مغزیِ انجامشده برروی نمونههای انسانی و جانوری، یافتههایی بهدستآمده که میگوید یک گیرندهی غیرعادی سلول مغزی بهنام جیپیآر-158 (GPR158) با افسردگی و اضطراب مرتبط است.
قشر جلویی مغز در اختلال افسردگی نقش دارد و اکثر فعالیتها و بازخوردهایی که از افسردگی در رفتارِ انسان بروز میکند، منشاء آن قشر جلویی مغز است. گیرندهی جیپیآر-158 به گیرندهی یتیم معروف است، چون همچنان مولکولی شناسایی نشده است که عملکرد سیگنالدهی آن را فعال کند.
همچنین این گیرندهی یتیم، غیرعادی است، زیرا برخلاف اکثر خانوادهی جیپیآر، با مجموعه پروتئین خاصی بهنام RGS (تنظیمکنندهی سیگنالدهی پروتئین جی) در ارتباط است و این مجموعه پروتئینی بازدارندهی سیگنالدهی سلولی است.
با توجه به این یافتهها میتوان گفت همین بازدارندگی سیگنالی میتواند یکی از موارد توجیهکنندهی علائم افسردگی باشد؛ یعنی به زبان سادهتر میتوان گفت عدم سیگنالدهی این گیرندهها به مابقی قشرهای مغز، تاثیر در تبادل و عدم تبادل نورونهای مغزی دارد و آنگاه علائم گفتهشده از استرس و افسردگی مثل منزوی شدن، افکار گنگ و عدم ثبات فکری بروز میدهد.
نویسنده: رضا ولیپور پرچنکی
منابع:
همچنین بخوانید: جلوگیری از افسردگی با شکلات تلخ