مقالات پایه آکادمی علوم اعصاب

تاریخچه آسیب روانی و اختلالات اضطراب پس سانحه در ادبیات پژوهشی

این مقاله خلاصه و بازنویسی شده از مقاله اصلی است که توسط
Tomas Kucmin, Adriana Kucmin, Adam Nogalski, Sebastian Sojczuk and Mariusz Jojczuk , در سال 2016  منتشر شده است و درمورد اختلالات اضطراب پس از سانحه صحت می کند.

چکیده

در سال ۱۹۸۰ ملاک‌های تشخیصی برای اختلال جدیدی در سومین دست‌نامه تشخیصی آماری اختلالات روانی “DSM3” قرار داده شد؛ اختلال استرس پس از سانحه “PTSD“. این اختلال ثمره مواجهه با یک عامل استرس‌زای بسیار شدید است که در برخی از افراد سبب بروز دشواری‌های مزمن روانپزشکی می‌شود. با اینکه شکل و انواع حادثه‌های آسیب‌زا در گذر زمان تغییر کرده است؛ اما واکنش‌های پایه‌ای افرادی که در معرض حوادث بسیار تکان‌دهنده قرار می‌گیرند، همچنان مشابه باقی‌مانده است. دورنمای تاریخی ارائه شده از اختلال استرس پس از سانحه در این مقاله، باعث می‌شود که بتوانیم به دلایل معرفی این اختلال به‌عنوان یک تشخیص و دسته‌بندی جداگانه و همچنین مجادله‌هایی‌ بر سر تشخیص بهتر پی ببریم.

مقدمه

از ابتدای تاریخ بشریت، این امر که مواجهه با وقایع آسیب‌زا مانند حوادث طبیعی و جنگ، سبب بروز تغییراتی در رفتار و کارکرد انسان‌ها می‌شود، موضوعی مبرهن و واضح بوده است. آسیب روانی که به دنباله این وقایع ایجاد می‌شود عموماً در طول تاریخ مشابه بوده و از سال ۱۹۸۰ میلادی این سایکوپاتولوژی را تحت عنوان اختلال استرس پس از سانحه “PTSD” نام‌گذاری کرده‌اند. از ابتدای مطرح‌شدن این تشخیص و طبقه‌بندی جدید در دست‌نامه روانپزشکی، موضوعی موردبحث و مجادله بوده است که موارد تشکیل‌دهنده این بحث‌ها را در ادامه مطرح می‌کنیم؛ اما باید اشاره کنیم که این جدال‌ها محدود به موارد فوق‌الذکر نمی‌باشند:

  • این تشخیص سبب مطرح‌شدن شکایت‌های حقوقی و غرامت‌های سنگین می‌شود.
  • خاطرات تروما و آسیب روانی عموماً قابل اثبات و مورد اعتماد نیستند.
  • طبیعتاً مواجهه با وقایع استرس‌زا سبب ایجاد مشکلات و سختی‌های عاطفی می‌شود و نیازی به یک تشخیص گذاری و طبقه‌بندی جدید نیست.

در سال‌های پیش از معرفی رسمی اختلال استرس پس از سانحه در کتابچه “DSM3″، حالت‌های متعدد و متفاوتی از مفهوم “PTSD” در سراسر دنیا مشاهده شده بودند. حالت‌های واکنش هیجانی پس از آسیب را سربازانی که از جنگ ویتنام بازگشته بودند نیز گزارش کردند که در نهایت تمام وقایع آسیب‌زا و مفاهیم متعدد تجربه شده در باب “PTSD” و عوارض ناشی از آن گردآوری شده و در تنظیمات قانونی کشورها موردنظر و تأکید قرار گرفتند. در نهایت توصیفات قدیمی از اختلالات مشابه با “PTSD” در توضیحات روانپزشکی قرار گرفته و با تغییراتی به یک تشخیص جداگانه و مستقل در ویراست پنجم دست‌نامه تشخیصی آماری اختلالت روانی “DSM5” در سال 2013 منتهی شدند.
اختلالات اضطراب پس از سانحه

اولین توصیفات از ترومای روانی و عوارض ناشی از آن

تقریباً غالب توصیفات اولیه از اختلالات اضطراب، مربوط به تجربیات سربازان و مواجهه با جنگ است. اطلاعات جدید نشان می‌دهند که تاریخچه توصیف تروما و اختلالات اضطراب به چهارهزار سال پیش، در حدود ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۷ پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد. زمانی که شهر ریور توسط سومری‌ها مورد حمله قرار گرفت و تمدن در آن ناحیه از بین رفت. در ادبیات پژوهشی در باب این مسئله، فلش‌بک‌هایی مربوط به صحنه‌های تروماتیک و مشکلات خواب به‌عنوان عوارض مواجهه با صحنه‌های اجساد افراد، توصیف شده‌اند که منجر به اختلالات اضطراب می‌شد.

توصیفات بعدی که از منابع قدیمی دیگر استخراج شده‌اند، توسط پزشکی مصری در سال ۱۹۰۰ پیش از میلاد مسیح نوشته شده است. توصیفات او شامل واکنش‌های هیستریانیک سربازی است که پس از مواجهه با واقعه‌ای آسیب‌زا در او این علائم پدیدار شده‌اند.
نویسندگان متون باستانی نیز به عوارض مواجهه با واقعه آسیب‌زا اشاره کرده‌اند؛ هومر در ایلیاد و اودیسه (قرن هشتم پیش از میلاد مسیح) به توصیف کاراکترهایی پرداخته است که دچار بازگشت خاطرات تلخی از صحنه‌های وحشتناک جنگ هستند که این فلش‌بک‌ها همراه با احساس گناه بازمانده، شرم، سوگ، افکار مزاحم و مشکلات خواب بوده‌اند.

حمورابی در کتاب رمز (سال ۱۷۰۰ پیش از میلاد) اختلالات واکنش‌گرایانه را توصیف می‌کند که در آن آسیب را با انتقام‌جویی مرتبط دانسته و آن را بخشی از قانون و نظم معرفی می‌کند. توصیفات مشابه حمورابی، بعدها در وصیت‌نامه‌ها و در لکس تالیونیس نیز مشاهده شده است. تاریخ‌دان باستانی، هرودوت از هراکلیوس که در سال‌های ۴۲۶ تا ۴۸۴ می‌زیسته است و با نام پدر تاریخ از او یاد می‌شود نیز در ششمین جلد از کتاب تاریخ در کنار دیگر وقایع به توصیف جنگ‌های ماراتون می‌پردازد. در حین این ماراتون جنگی، یکی از سربازان که شاهد مرگ دوست خود بوده است دچار نابینایی می‌شود.

تیتوس لوکرتیوس کاروس، در کتاب چهارم از مجموعه “De Rerum Natura” دست به مقایسه رفتار یک فرد فرورفته در خواب با فردی می‌زند که مورد حمله یک حیوان وحشی واقع شده است. یکی از نویسندگان یونان باستان، پلوتارک اهل کائرونیا که نویسنده اثر زندگی‌های موازی است، در یکی از کتاب‌های الکساندر کبیر، سربازی را توصیف می‌کند که از بازگشت مکرر و مزاحمت‌آمیز افکار مربوط به میدان جنگ رنج می‌برد.

همچنین توصیفات مربوط به عوارض مواجهه با تروما در انجیل مقدس نیز قابل‌مشاهده هستند. کتاب جاب مربوط به توصیف رنج‌کشیدن مردی است که به‌صورت ناگهانی کل خانواده و خوش یمنی خود را از دست می‌دهد. این تجربه وحشتناک او را دچار کابوس‌های راجعه در مورد فقدان خود می‌کند. همچنین این روایت در مورد تاب‌آوری و استقامت انسان در برابر حوادث تروماتیک نیز هست.

علائم اختلالات اضطراب پس از سانحه در نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر نیز مشهود است. این علائم بدین‌گونه توصیف شده‌اند: فقدان علاقه و انگیزه، احساس تنهایی، برانگیختگی هیجانی، خاطرات راجعه در مورد میدان جنگ، فلش‌بک‌ها، یادآوری‌های آزاردهنده و حتی خودکشی از فرط احساس گناه شدید.

ساموئل پپیز، دفتردار انگلیسی تبار در قرن هفدهم، در کتابی که تحت عنوان خاطرات در سال ۱۶۶۰ تا ۱۶۶۹ منتشر کرد، به‌صورت روشن و واضح از آتش‌سوزی بزرگ لندن در سپتامبر سال ۱۶۶۶ و عواقب حاصل از آن صحبت می‌کند و از علائمی می‌گوید که امروزه به طور واضح می‌دانیم علائم “PTSD” هستند. علائمی مانند کابوس‌های راجعه، بی‌خوابی، احساس گناه بازمانده و اقداماتی جهت خودکشی.

جان وولف گنگ گوته، شاعر و درام پرداز آلمانی، از آوازه‌های جنگ و احساساتی مانند مسخ واقعیت و گسست از خویشتن در اثر مواجهه با جنگ سخن می‌گوید.

چارلز دیکنز به دنبال سانحه قطار در سال ۱۸۶۵، به مدت دو هفته صدای خود را از دست داد و لال شد. بعدها نوشت که در پس از آن در هنگام استفاده از قطار احساس ضعف شدید، اضطراب و ضربان قلب پایین را تجربه می‌کرده که سبب اجتناب او از سوارشدن به‌قطار می‌شده است.

در اولین نسخه از کتاب ضدجنگ تحت عنوان سکوت در خط مقدم شرقی که در ژانویه سال ۱۹۶۹ منتشر شد و در باب جنگ جهانی اول آلمان است؛ نویسنده کتاب، سرباز اریک ماریا رمارکو، دست به توصیف پوچی سربازان پس روایت مبنی بر واقعیت از جنگی شدید می‌زند که سبب فشار روانی بسیار زیادی برای آن‌ها شده بوده.

در رمان «قتلگاه شماره پنج یا جنگ صلیبی کودکان: رقصی از سر وظیفه با مرگ» که توسط کورت ونگو نوشته شده و در سال ۱۹۶۹ منتشر شده است، داستان روایت خود نویسنده به‌عنوان یک نوجوان سرباز در تجربه‌اش از جنگ جهانی دوم است. کاراکتر اصلی داستان در حال رنج‌کشیدن از کابوس‌های شبانه و یادآوری‌های مزاحمت‌آمیز خاطرات جنگی در کنار گوش به زنگی مفرط است.

تمام علائم مطرح شده در رمان معرف علائم اختلال پس از سانحه است و می‌توان گفت که به زبان تشخیصی امروزی او از اختلال “PTSD” رنج می‌برده است.
خلاصه
توصیفاتی که نویسندگان در طول تاریخ در باب توصیف تروما نوشته‌اند، توسط ناشران و پژوهشگران علمی گردآوری شده و مورداستفاده قرار گرفته‌اند. اولین توصیف علمی از تروما به زمان جنگ ناپلئون بازمی‌گردد. دامنیک جین لری و فرانکو پرسی، دست به توصیف نوعی از نوروز جنگ‌زده‌اند که از آن با نام “سندروم باد توپ جنگی” یاد کرده‌اند.

در سال‌های اخیر برای نام‌گذاری اختلال استرس پس از تروما از اسامی بسیاری استفاده شده است؛ مانند: نوروز تاوان، قلب سرباز، قلب خسته، سندرم قلب تحریک‌پذیر، عملکرد اختلال گون قلب، ضعف مدیریت اعصاب، نوروز شرک، نوروز جنگ، نوروز تروماتیک، صدمه نخاعی، شل شاک، ضعف نبرد و خستگی حاصل از مبارزه.

مطالعات بر روی اختلال امروزی که نام “PTSD” را گرفته است در ابتدا توسط پیر ژانت و امیل کرپ لین و در قرن بیستم توسط دانشمندان لهستانی نظیر آنتونی کپینسکی، آدام شیموزیک، جانوش هیتزمن و ماها لیز انجام شده شروع و به انجام رسیده‌اند.

در سال ۱۹۸۰ میلادی، اولین نسخه از سومین دست‌نامه آماری تشخیصی اختلالات روانی منتشر شد و این برای اولین‌بار بود که نام اختلال استرس پس از سانحه “PTSD” مورداستفاده قرار گرفت. در ویراست‌های پیشین، اصطلاح “واکنش اضطرابی شدید” بدون هیچ معیار تشخیصی مطرح شده بود که بعدها حذف شد و به‌جای این امکان فراهم آمد تا اختلالات مرتبط با سانحه در دسته اختلالات سازگاری طبقه‌بندی شوند.

اطلاعاتی که بر اساس آن “DSM3” نوشته شده بود حاصل از مطالعاتی بودند که بر روی توده پناهندگان در کمپ‌های جنگی ویتنام و کره و همچنین قربانیان تجاوز و تعرض جنسی انجام شده بود. از آن زمان به بعد مطالعات بیشتری انجام شد و مقالات بیشتری هم به چاپ رسید که در این باب می‌توانیم به رقمی بالای ۴۸۰۰۰ عنوان منتشر شده در بزرگ‌ترین دیتابیس “PTSD” که به‌صورت بین‌المللی به چاپ رسیده است اشاره کرد.(PILOTS.www.ptsd.va.go)

مطالعه توصیفات باستانی از “PTSD” به ما نشان می‌دهد که شمای کلی تروما دستخوش تغییر شده است؛ اگرچه واکنش انسان‌ها به تروما ثابت باقی‌مانده و ثابت باقی خواهد ماند. در نهایت اولین توصیف‌ها و سپس در ادامه تاریخ مابقی مطالعات ما را به مکان کنونی رسانده‌اند که این دسته از علائم و علامت‌های مطرح شده را تحت عنوان اختلالی به نام “PTSD” بشناسیم.

 

نویسنده:فائزه رضایی

مترجم و ویراستار:نیما جمالی

ناظرعلمی:نیما جمالی و پرستش ستاری

 

مطالب مرتبط

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا