بهطور کلی سه نوع اشک توسط انسانها تولید میشود؛ اولین نوع اشکهایی هستند که برای پاکسازی چشم از آلودگیها تولید میشوند. مورد دوم اشکهایی است که در واکنش با یک عامل بیرونی تولید میشود. درست همانند لحظهای که بعد از بوییدن پیاز اشکهایتان سرازیر میشود. نوع سوم اشکهای احساسی هستند و تنها نوعی است که ما قادریم تا حدی آن را کنترل کنیم. نکتهی جالب اینجاست که منشأ دو نوع آخر با اشکهای مختص پاکسازی چشم متفاوت استSophie Putka, 2021) ).
طبق تحقیقات درگیریها، شکستهای جزئی در زندگی شخصی، انتقاد یا طرد شدن و فیلمهای غمگین از مهم ترین عوامل اشکآور هستند) ee Vingerhoets, 2013(s . این عوامل تا حدی وابسته به تجربیات قبلی هستند و تصور میشود برای اینکه شخصی شروع به گریه کند، در اغلب موارد، قرار گرفتن در معرض یک رویداد عاطفی به خودی خود کافی نیست؛ درحالیکه ممکن است نیاز باشد فرد در وضعیت ذهنی یا فیزیکی خاصی باشد و الزامی نیست عوامل متعدد مانع اشک ریختنهای احساسی شود (Ad J. J. M. Vingerhoets and Lauren M. Bylsma, 2015)
احتمالاً رایجترین محرک عاطفی، احساس ناتوانی یا درماندگی است که اغلب با سایر احساسات مانند غم، خشم، ترس یا ناامیدی ترکیب میشود. بنابراین اغلب اوقات ترکیبی از احساسات، با ناتوانی در موقعیت مرکزی وجود دارد که اشکهای ما را تحریک میکند. همچنین در مورد اشکهای احساسی در شرایط «مثبت»، میتوان اینطور استدلال کرد که اشک با احساس غرق شدن در لذت، شادی یا قدردانی همراه است. درنتیجه اشک ممکن است منعکسکنندهی احساساتی باشد که نمیتوان آنها را در رفتار بیان کرد یا به نتیجه رساند. با این حال، قدرت برانگیختن چنین احساساتی ممکن است بر اساس جنسیت، سن و فرهنگ متفاوت باشد. (Denckla et al., 2014; Vingerhoets, 2013) .
مطالعات اخیر و شواهد تجربی نشان داده است اشکهای احساسی میتواند مزایایی از جمله قویتر کردن رابطه بین افراد داشته باشد. به گفتهی محققان اشکها، سرنخها و نشانههای قابل اعتمادی در خصوص تسلیم شدن، نیاز یا دلبستگی هستند. برای مثال، اورن هاسون، زیستشناس تکاملی دانشگاه تل آویو گفته است که وقتی اشک دید را تار میکند، بهراحتی میتواند رفتار پرخاشگرانه را از بین ببرد و به این ترتیب بهطور قابل اعتمادی آسیبپذیری و تسلیمشدن را نشان ميدهد (Dr.Hasson, 2009). همچنین تحقیقات کورنلیوس از اين نظریه [اشکهای احساسی بهعنوان یک سیگنال اجتماعی سریع و مؤثر] پشتیبانی میکند ( Sophie Putka 2021).
اگرچه چندین شباهت مهم بین گریهي بزرگسالان و نوزاد وجود دارد، اما برخی تحولات عمده نیز در طول عمر رخ میدهند. از این تغییرات میتوان به کاهش دفعات گریه، تولید فزایندهي اشک در مقایسه با گریهي صوتی نوزادان و ظهور تفاوتهای جنسیتی در گریه کردن اشاره کرد (Rottenberg and Vingerhoets 2012). برای مثال زنان بزرگسال در کشورهای غربی ۲ تا ۴ برابر بیشتر از مردان گریه میکنند Vingerhoets & Scheirs, 2000)).
از ساير تفاوتها اين است كه زنان در شرايط درگیری، بیشتر از مردان گریه میکنند. درحالیکه مردان به دلایل مثبت (اشک شوق) بیشتر گریه میکنند(Vingerhoets, 2013) .
تصور میشود منشأ تکاملی گریهی عاطفی انسان همان صداهایی است که حیوانات هنگام پریشانی و یا جدایی از والد خود تولید میکنند. علاوهبر این پیشبینی شده همهی نخستیها سیر تکاملی یکسانی در گریه صوتی داشتهاند. یافتهها نشان میدهند صداهای پریشانی، مخصوصاً در پاسخ به جدایی، در اوایل تکامل پریماتها بوجود آمدند و تا حد زیادی بدون تغییر باقی ماندند(Newman 2007).
فرضیههای متعددی برای گریه مطرح شده است ولی از آن جایی که گریه کردن و تولید اشکهای احساسی فقط در انسانها وجود دارد، اثبات قطعیت و همهجانبه بودن این فرضیات مشکل است.
بیوشیمیست ویلیام فری در دهه ۱۹۸۰ بیان کرد که هدف از گریه کردن، خود، تنها یک عملکرد بیولوژیکی دیگر است و سطح هورمونها را در بدن ما متعادل میکند تا استرس را از بین ببرد. او همچنین پیشنهاد داد که گریه بدن ما را از سموم پاک میکند، هر چند مطالعات بعدی تا حد زیادی این موضوع را ثابت کردهاند. (Sophie Putka, 2021)
همچنین طبیعت گرای انگلیسی چارلز داروین، پدر تکامل، معتقد بود کودکان گریه میکنند تا تسکین فیزیکی از احساسات منفی را تجربه کنند. در این تئوریها گریه کردن چیزی است که ما را به تعادل باز میگرداند و گریه به عنوان کاتارسیس، یا راهی برای آرامکردن خودمان در زمان پریشانی است (Sophie Putka, 2021).
فرضیهی بعدی بیان میکند ازآنجاکه نوزادان انسان از ناتوانترین و درماندهترین موجودات در قلمرو حیوانات هستند و مهارتهای حرکتی آنها برخلاف فرزندان غازها و اردکها به اندازهی کافی برای پیروی از مادرانشان رشد نکردهاند، یکی از رفتارها برای برطرف کردن نیازهای فیزیولوژیکی، میتواند گریههای احساسی باشد که بیشتر از اشک، به تولید صوت منجر میشود و باعث واکنش مراقبتی از سمت بزرگسالان میشود Glocker et al 2009)).
نکتهی قابل توجه این است که والدین میتوانند بین گریههای مرتبط با محرکهای مختلف تمایز قائل شده نسبت به هر کدام واکنش خاصی نشان دهند Soltis 2004)). بر همین اساس گریه بهعنوان بندناف صوتی شناخته میشود(Ostwald 1972) .
فرضیههای بعدی تأکید میکنند که گریه در انسان میتواند مانند سایر پستانداران و پرندگان، بهعنوان صدای جدایی عمل کند که کارکرد آن کاهش خطر رها شدن و از دست دادن تماس فیزیکی با مادر است. گریه همچنین یک شاخص قابل اعتماد از قدرت و آمادگی کودک است و درنتیجه ممکن است خطر نوزادکشی که در گذشته بیشتر شایع بوده است را در شرایط نامطلوب اکولوژیکی کاهش دهد. همچنین ویژگیهای خاص رفتار گریه کردن، اطلاعات مهمی را درمورد وضعیت سلامتی نوزاد منتقل میکند که اگر بهطور قابل توجهی از هنجارهای همیشگی منحرف شود، وضعیت سلامتی به خطر افتاده را نشان میدهد (Furlow 1997; Soltis, 2004).
نویسنده: زهرا جهانبخش