اگر ????ساعت???? اختراع نمیشد، زندگی ما چگونه پیش میرفت؟
زمان بُعدی است که در آن اتفاقات از گذشته تا بهحال، و از حال تا آینده رخ میدهند.
احتمالا اگر ساعتها و زنگهای هشدارشان نبودند، شاهد دنیایی شلخته بودیم. دنیایی که در آن کارمندان ادارات، هرکدام با فواصل زمانی کم و زیاد سرکارشان حاضر میشدند. دانش آموزان و دانشجویان به اغلب کلاس هایشان نمیرسیدند (یا دیر میرسیدند)
هیچ مدیری به موقع در جلسهاش حاضر نمیشد. هیچ جراحی نمیتوانست خود را سریعا به بیمارِ پا به گورش برساند.
مثال عدم اختراع ساعت، مثال نبود مجموعه رشته های علوم زیستی است. اگر علوم زیستی نبود، انسان هیچگاه به ماهیت اجزای بدن پی نمیبرد. نه از جانور و گیاه شناسی چیزی میدانستیم و نه از میکروارگانیسم های بیماری زا.
اگر علوم زیستی نبود، نه به شناخت بیماریها میرسیدیم و نه به راه درمان آن ها. چه به حق گفتهاند؛ که زیستشناسی مادر علوم بالینی است.
چرا اگر علوم زیستی نبود، سایر علوم به هیچ یک از پیشرفت هایی که امروزه به دان دست یافته، نمیرسید. نه جراحی پیشرفت میکرد، نه پزشکی. نه واکسنی کشف میشد، نه میکروسکوپی اختراع.
داوود بن محمود قیصری، در سدهی هشت هجری و در رسالهی معمای زمان مینویسد:(( زمان نه آغازی دارد و نه پایانی. زمان قابل تقسیم نیست و آنچه که ما آن را بخش میکنیم، تنها در پندار ماست.))
علوم زیستی نیز همین گونه است. تمامی علوم همین گونه اند. اینکه سازمان نظام پزشکی، با ایجاد شکاف بین علوم، هیزم آتش تفرقه و دشمنی میان دانشجویان علوم زیستی و علوم آزمایشگاهی را شعله ور میکند، تنها یک سویِ ماجراست. ای کاش سازمان نظام پزشکی، اندکی اندیشه میکرد که اگر علوم زیستی نبود چه میشد؟ و اگر از این به بعد نباشد، چه خواهد شد؟
امید آنکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شوند و این متن را به آنان که باید، برسانند. باشد که زنگ هشدارِ ساعت هشیاریِ سازمان نظام پزشکی و مسئولین مربوط، به صدا درآمده و فکری به حال به یغما رفتن علوم زیستی در ایران بنمایند.
نویسنده: آناهیتا حسینی