فهرست مطالب
هوش چیست؟
به طور کلی هوش شامل مجموعهای از اطلاعات و رفتارهای مختلف یک فرد است که در مغز او ساکن شده است. حال باید دید هوش کارآفرینی چیست و چه تفاوتی با هوش دارد.
مغز انسان شامل دو نیمکره است، نیمکره راست توانایی تصور، احساسات، خیال بافی و .. میباشد و نیمکره چپ اعمالی همچون منطق، آنالیز، محاسبات و… را انجام میدهد.
نکته مهم؛ هیچوقت یک فرد نمیتواند ادعا کند که انسانها راست مغز یا چپ مغز هستند زیرا هر فرد از هر دو نیمکره حتی در مواقع احساساتی استفاده میکند.
اصلاح یک باور غلط؛
هوش نوزاد تازه متولد شده تا پایان عمرش ثابت است، ولی این باور کاملا اشتباه است چون دو فرآیند بر هوش هر فرد تاثیر میگذارد
که اولی ارثی بودن هوش است و دومی عوامل محیطی است.
اگر به چند سال قبل بازگردیم حتی دانشمندان فکر میکردند که عوامل غیر ژنتیکی فقط در دوران کودکی میتوانند باعث تغییرات میزان هوش افراد شوند؛ اما الان دانشمدان به نتایج دیگری پی بردند که انسان حتی در سنین بالا توانایی تغییر میزان هوش را دارد. هوش یک فرد در زمینههای کسب و کار میتواند تا حدودی باعث ارتقای سطح کسب و کار وی شود، برای مثال در کار آفرینی یک فرد باید از هوش خود در جهت بهره برداری و درک فرصتهای پیرامون استفاده کند.
کارافرینی؛
به نظر من بهترین تعریف کارافرینی مطلق به ژوزف شومپیتر است که اینگونه کارافرینی را تعریف میکند؛
(عصاره کارافرینی درک و بهره برداری از فرصتها است)
به نظر من کارافرینی یعنی پویا بودن یک فرد با تغییر سبک زندگی یک جامعه و بدست آوردن درآمد لازم با تغییر سبک زندگی جامعه.
مهارتهای لازم برای کارافرینی؛
اولین مهارت، مهارت نرم است که شامل میزان روابط افراد با افراد دیگر یا خودآگاهی یا هدف گذاری و.. میباشد.
دومین مهارت، مهارت سخت است که شامل حسابداری نگارش کسب وکار فنی مهندسی و … میباشد.
هوش کارفرینی شامل چهار حوزه مهارتی است؛
- مهارتهای فردی
- مهارتهای ارتباطی
- مهارتهای تیمی
- مهارتهای عمومی.
هوش کارآفرینی فقط مخصوص به کارآفرینها نیست،
زیرا این خصوصیت را دارد که بر روی زندگی شخصی افراد نیز تاثیر بگذارد. در واقع اگر بگوییم که اداره کردن خانواده و کسب و کار مانند هم است، بیراه نگفتهایم.
راهکارهای استفاده از هوش کارآفرینی در کسب و کار و زندگی شخصی
- دید مهارتی: داشتن دید مهارتی به این معناست که با نگاهی متفاوت از گذشته مهارتهای افراد موفق در کسب و کارشان را بررسی کرده و یاد بگیرید. سپس از این مهارتها در بهبود کسب و کارهایتان استفاده کنید.
- پرورش مهارتی: همانطور که قبلا هم بیان کردیم، یادگیری بخشی از فرآیند تبدیل فکر به رفتار است. پس با این حساب به واسطه داشتن دید مهارتی و یادگیری، مهارتها را در خود پرورش داده و با تمرین و اجرا نهادینه میکنیم.
- مطالعه روزانه: مطالعه روزانه از مهمترین کارهایی است که یک کارآفرین بایستی انجام دهد. مطالعه کتابها، روزنامه و مجلاتی پیشنهاد میشود که علم و آگاهی شما را افزایش میدهد یا در زمینه شغلی شما میباشد؛ به طوری که ذهن کارآفرین را درگیر افکار منفی و غیرضروری نکند.
- مثل آفتاب پرست عمل کنیم: ما هم میتوانیم مانند آفتاب پرست باشیم نه به این معنا که هزار رنگ شویم، بلکه به این منظور که کارآفرینان نوپا باید افراد موفق در این زمینه را که منبع مهارتها و تجربهگهای گوناگون هستند، الگوی خود قرار دهند و رنگ آنها را به خود بگیرند.
- مهندسی معکوس: یعنی به جای اینکه به دنبال این باشیم که چه چیزهایی برای داشتن یک مهارت در کارآفرینی لازم است. ابتدا پاسخی برای آن بیابیم و بعد به دنبال راهکار باشیم.
- تمرکز: تمرکز بر روی مسائل منجر به حل آنها میشود و تمرکز بر روی مهارتها باعث فرا گرفتن آنها میشود. پس افزایش قدرت تمرکز برای حل مسائل و یادگیری مهارتهای جدید لازم و ضروری است.
- عدم استفاده از راهکارهای موقتی: یک کارآفرین باید به دنبال یادگیری از پایه و اساس باشد و مهارتها و راهکارهایی را در فعالیت و کسب و کار خود اجرایی کند که موقتی نباشد و در تمام مراحل باعث موفقیت وی شود.
- بیش رفتن با شیوههای درست و اصولی: درست است که با مطالعه یک کتاب میتوان به مهارتی دست یافت اما به طور کلی نمیتوان روی آن حساب کرد. در واقع فرا گرفتن یک مهارت نیاز به تمرین دارد تا اصولی و هوشمندانه به شما کمک کند.
- تجسم هوشمندانه: یکی از قدرتمندترین شیوههای رسیدن به یک مهارت، تصویر سازی است. زمانی که توانستید مهارتی را بیاموزید خود را کاملا هوشمندانه و قابل لمس در موقعیت آن مهارت تجسم کنید. این راهکار بسیار کمک کننده است چراکه همه چیز در ابتدا در ذهن انسان ساخته میشود و بعد در دنیای مادی به واقعیت تبدیل میشود.
- اقدام، بهترین راهکار: برای نهادینه کردن آگاهی و مهارتها باید دانستههای خودمان را جامهی عمل بپوشانیم، در غیر اینصورت آموختههای شما تبدیل به دانستههای بیفایدهای میشود که تاکنون آموختهاید.
- دوری از افراد با افکار منفی: لازمهی کارآفرین شدن و یادگیری مهارتها دوری از افرادی با ذهنیت منفی است، چرا که این افراد مانند زنجیر به پای آدم بسته میشوند و تا میخواهید حرکتی کنید مانع اقدام شما میشوند.
- دید مثبت بجای دید منفی: در قسمت قبل گفتیم که باید از افراد با ذهنیت منفی دوری کرد اما در این قسمت متذکر میشویم که باید از من با دید منفی نیز عبور کرد. داشتن ذهنیت منفی در خودتان به مراتب بیشتر از افراد منفی باف در اطرافتان شما را در رسیدن به اهداف اذیت میکند و تمام دستاوردهایی که با دید مثبت میتوانید کسب کنید را از شما دور میکند.
به دنبال اتفاقات عجیب و غریب و معجزه نباشید: اصلا نباید انتظار داشته باشید چیزی که یاد میگیرید بلافاصله دنیای شما را متحول کند بلکه نیاز به تمرین و زمان دارد تا مهارتی بتواند عملی شود.
بیشتر بخوانید: کارآفرینی تاریخچه تا مفهوم
چه مهارتهایی برای یک کارآفرین لازم است؟
خودشناسی:
اولین مهارتی که هر کارآفرین باید آن را فرا بگیرد، خودشناسی است. برای آنکه اطراف را بهتر بشناسید، نیاز است که ابتدا از خود شروع کرده و توانمندیها، علایق، ترسها، قدرت و ضعف خود را بهتر بشناسید. این کار به شما کمک میکند تا نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعفتان را بهبود ببخشید. علاوه بر خودشناسی، نیاز است که کارآفرین شناخت درستی از کارکنان خود داشته باشد تا بتواند آنها را در جایگاه درستی قرار دهد، بهتر با آنان ارتباط برقرار کند و بازده کار را افزایش دهد.
مدیریت زمان یا خود زمان؟!
مدیریت زمان و نظم، عوامل مهمی در موفقیت فردی محسوب میشوند.
هدف مدیریت زمان این است که فرد را قادر میسازد تا در زمان کمتری، کار بیشتری انجام دهد. برای این کار لازم است بعد از تعیین اهداف، آنها را اولویت بندی کرده و برنامه ریزی کنید. در آخر نتایج حاصل را بررسی و در صورت لزوم، در برنامه، تغییری ایجاد کنید؛ اما آنچه برای یک کارآفرین و یک فرد موفق اهمیت دارد، چیزی بیش از مدیریت زمان است. در واقع فرد باید بتواند خودش را مدیریت کنند. چراکه کنترل زمان از توانایی ما خارج است و نیاز است تا خود را با آن هماهنگ کنیم.
میتوان گفت خود مدیریتی به معنای هماهنگ کردن خود با زمان، قوانین و چالشهای موجود است، به نحوی که بیشترین عملکرد و استفاده صورت بگیرد.
لازمه این امر، خودشناسی است. باید بدانید که شروع کارآفرینی علاوه بر شیرین بودن، همراه با ترسها و ابهاماتی است که باید آنها را به خوبی مدیرت کنید. پس تسلیم نشوید، مهارتهایتان را ارتقا دهید و امیدوار و پرتلاش ادامه دهید.
ارتباط سازنده:
شما به عنوان یک کارآفرین برای معرفی توانمندیها و عرضهی محصولات و خدمات خود نیازمند برقراری ارتباط با افراد و شرکتها هستید. یکی از اصول اساسی در برقراری روابط، ایجاد اعتماد در طرف مقابل است. هر چقدر روابط گسترده و قویتری داشته باشید، احتمال موفقیتتان بیشتر میشود. شاید در ابتدا تصور کنید که کاری بیهوده است؛ ولی اینطور نیست؛ چرا که گسترش روابط به شما کمک میکند تا هزینه کمتری برای تبلیغات صرف کنید. حتی بتوانید به راحتی کارهای جدید را بگیرید. همچنین برای ارتباط بهتر، نیاز است مخاطبانتان را بیشتر بشناسید و در موردشان تحقیق کنید. اگر آنها به کمک نیاز داشتند، به آنها کمک کنید و روابط نزدیکتر و محکمتری را ایجاد کنید.
آموزشها و مهارتهای لازم برای ارتباط موثر با افراد و کارگروهی را یاد بگیرید چرا که شما یک کارآفرین هستید و یکی از عوامل شکست کسب و کارها، عدم توانایی افراد در انجام و یا مدیریت کار تیمی است.
قدرت قلم و قدرت کلام از دیگر مواردی هستند که برای برقراری ارتباط بسیار مهم و قابل توجهاند. مهارت نوشتن و چگونگی نوشتن نامه از این جهت داراری اهمیت است که تنها شما هستید که به خوبی توانمندیها و نقاط قوت کارتان را میدانید و نیاز است به دیگران توضیح دهید و این مسئله سبب میشود حتی با وجود استخدام افرادی برای نامه نگاری، خود این مهارت را بیاموزید و تلاش کنید به بهترین شکل و واضح، توانایی، هدف و خواسته خود را به دیگران بگویید.
همچنین به عنوان یک کارآفرین باید بتوانید از عقاید، اهداف و توانمندیهای خویش دفاع کرده و یا آنها را به خوبی برای دیگران شرح دهید و برای این کار لازم است تا توانایی صحبت را در خود تقویت کنید.
تعیین هدف:
تعیین اهداف بسیار مهم است؛ برای اینکه باید بدانید قرار است چه مسیری را طی کنید.
چه کارهایی را انجام دهید، چه تصمیماتی بگیرید و چه مهارتهایی بیاموزید. بعد از تعیین اهداف باید آنها را در دستههای کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کنید. سعی کنید پله پله پیش رفته تا به هدف بلند مدتان برسید. یادتان باشد که نقاط قوتتان را در طول مسیر ثبت کنید (نقاط قوت به شما انگیزه میدهند)، هر روز اهدافتان را مرور کنید، موانع را برطرف کنید و سعی کنید از تجربیات مشابه که کمک کننده هستند، استفاده کنید.
قانون برد-برد به عنوان یکی از مهارتها کلیدی:
بعد از برقراری ارتباط، موضوعی که مهم است، مذاکرهی درست است. مذاکرات جنبههای مختلفی دارند مثلا مذاکرات تلفنی، تجاری و غیره. چیزی که باید بدانید این است که باید روند مشخص و استراتژی خودتان را برای مذاکرات داشته باشید؛ یعنی در ابتدا هدف و خواستهتان را به طور منصفانه بیان کنید. در این مرحله باید شما و طرف مقابل بر سر موضوع مشترکی بحث را آغاز کنید و اینطور نباشد که هر طرف خواسته خود را بگوید و درمورد آن صحبت کند. همچنین بدانید که اگر در این مذاکره به نتیجه نرسیدید، راهکار چیست و چه تصمیماتی باید بگیرید.
نکته بسیار مهمی که در همه مذاکرات باید رعایت شود، قانون برد-برد است؛ یعنی علاوه بر اینکه شما خواستهای دارید، باید منافعی را هم برای طرف مقابل در نظر بگیرید و به خواستههای آنان نیز توجه کنید تا مذاکرات به نتیجه برسد.
مهارت حل مسئله:
مهمترین عامل حل مسئله، شناخت صحیح مسئله است. برای شناخت درست، زوایای مختلف مسئله را بررسی و حتی نکات ساده را نیز در نظر بگیرید. باید بتوانید مسائل را به بهترین شکل و گاهی خلاقانه حل کنید.
هدف نهایی از یادگیری این مهارتها چیست؟
مهمترین نکتهای که باید بدانید این است که موفقیت شانسی نیست و مهمترین عامل در کارآفرین شدن، شخصیت یک کارآفرین است.
در طول این مسیر با سختیهای بسیاری مواجه میشوید که باید به جای نا امید شدن، خلاق باشید و از ایدههای جدید استفاده کنید. ذهنتان را محدود نکنید و به حرفهای منفی دیگران توجه نکنید. مهارتهایتان را تقویت کنید، روی هدفتان متمرکز شوید و پرقدرت به سمت اهدافتان بشتابید.
بیشتر بخوانید: اهمیت کارآفرینی و ضرورت استفاده از نیروی کارآفرینی