فهرست مطالب
علم روانشناختی میتواند کمردرد را درمان کند؟!
کمردرد مزمن یکی از شایعترین دردها در افراد بزرگسال است. عوامل روانشناختی در ایجاد و تداوم ناتوانی
جسمی و محدودیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با اهمیت قلمداد شدهاند.
مطالعه در مورد اینکه چهچیزی باعث کمردرد میشود و چهقدر یک درمان میتواند قدرت تسکین و تغییر شبکههای
مغزی مرتبط با درد را داشته باشد، بسیار مهم است. آیا کمردرد قابل درمان است؟ آیا میتوان بهوسیله علم
روانشناختی بیماریهای حاد را هم درمان کرد؟
مطالعات نشان میدهد، دو سوم بیماران مبتلا به کمر درد مزمن که تحت یک درمان روانی چهار هفتهای به نام
درمان بازفرآوری درد (PRT) بودند؛ بهمدت یک سال از کمردرد رنج نمیبردند و یا بدون درد بودند.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد از هر پنج آمریکایی یک نفر که تحت درمان روانشناختی بوده است، درد او در
طولانی مدت تسکین مییابد. این نوع درمان تسکین قوی و بادوام برای درد مزمن شناخته میشود.
دانشمندان قبلا تصور میکردند، درد مزمن در مرحله اول به خاطر مشکلات بدن و جراحاتی هست که به بدن وارد
میشود؛
اما مطالعات جدید به خوبی نشان میدهند که مغز قادر است پس از بهبودی زخم یا بیماری درد را ایجاد کند و بیمار
حتی پس از درمان هم درد را احساس خواهد کرد.
گمراه کردن مسیرهای عصبی
حدود ۸۵٪ از افراد مبتلا به کمردرد مزمن، بهعنوان یک درد اولیه شناخته میشوند؛ به این معنی که تستها قادر به
شناسایی یک منبع درد مشخص بدن مانند آسیب بافت نیستند.
مشکل اصلی، قسمتهایی از مسیرهای عصبی است که بهصورت غلط درد را ایجاد میکنند. مطالعات نشان میدهد
که بخشهای مختلف مغز – از جمله بخشهایی که مربوط به پاداش و ترس هستند – در طول دورههای درد مزمن نسبت
به درد حاد فعالتر میشوند. در میان بیماران مبتلا به درد مزمن، شبکههای عصبی خاصی حساس شدهاند و واکنشهای
بیش از اندازه به محرکهای خفیف نشان میدهند.
دانشمندان معتقدند که اگر درد یک علامت هشداردهنده در مقابل مشکلات بدن هست، درد مزمن اولیه، مانند یک زنگ
هشدار اشتباه در وضعیت «روشن» محسوب میشود؛ و تیم دانشمندان در پی خاموش کردن این زنگ خطر هستند.
با فکر کردن در مورد درد به جای تهدید کردن، بیماران میتوانند شبکههای مغزی را که موجب درد میشود تغییر دهند و آن
را خنثی کنند.
برای یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده، ۱۵۱ مرد و زن به مدت حداقل شش ماه در مقیاس صفر تا ۱۰ درد را پشت سر گذاشته بودند.
افرادی که در گروه کارآزمایی بودند یک ارزیابی را به اتمام رساندند؛ سپس هشت جلسه یک ساعته تحت رواندرمانی یک
روانشناس از طرف تیم بازفرآوری درد (PRT) بودند. آموزش به بیماران در مورد نقش مغز در ایجاد درد مزمن؛ به آنها کمک میکند
درد و رنجی را که متحمل شده بودند، جبران کنند.
همهی دردها در سر نیست
این به معنای واقعی نبودن درد شما یا نبود آن در سر شما نیست. تغییرات ایجاد شده در مسیرهای عصبی مغز میتواند
مدتها پس از رفع جراحت باقی بماند. اگر علت این موضوع در مغز باشد، راه حلهایی میتوان برای مقابله با آن پیدا کرد.
قبل و بعد از درمان، شرکت کنندگان همچنین تحت تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) برای اندازه گیری
واکنش مغز خود به محرک درد بودند.
در آزمایشها هنگامی که افراد در معرض درد پس از درمان اسکنر قرار گرفتند، بخشهای مغز که در ارتباط با پردازش
درد بودند، به طور قابل توجهی آرام شدند.
دانشمندان تاکید دارند که درمان برای «درد ثانویه» در نظر گرفته نشده است، که ریشه آن آسیب حاد یا بیماری است.
این مطالعه یک روش کاملا جدید برای تفکر در مورد علل درد مزمن کمر برای بسیاری از مردم است و ابزارهایی برای درمان
این درد در دسترس قرار میدهد. این شیوه درمان برای مردمی که میخواهند راحت زندگی کنند و یا تقریبا بدون درد باشند،
گزینه خوبی است.