فرهنگی هنری

دلنوشته

میخواهم از خودمان بگویم از خودمان از مایی که قرار شده بنابر تصمیم عده ای آینده مان عوض شود؛آینده ای که اگر تلاشی برای تغییر دادنش نکنیم دیگر آنی نخواهد بود که خیلی هایمان تصور میکردیم،نمیگویم همگی از ابتدا تصمیم داشتیم کار تحقیقاتی انجام دهیم یا در مراکز طبی مشغول شویم شاید باشند عده ای که باانگیزه های دیگری در رشته های علوم پایه تحصیل میکنند،اما من از دغدغه ی آن هایی میگویم که اهدافشان با تحقیق ،پژوهش و حضور داشتن در مراکز طبی تحقق میابد،جوانانی که اگر امکانات کافی در اختیارشان باشد نه تنها دست کمی از دانشجویان وزارت بهداشت ندارند بلکه به کرات ثابت کرده اند در خیلی از زمینه ها توانایی شان بیشتر نیزهست وحداقلش  رتبه هایی است که در ازمون ارشد کسب میکنند،میخواهم از خودمان بگویم از مایی که دربهترین دوران زندگی انرژی مان را صرف تحصیل میکنیم اما نه فقط به این بها که نام دانشجورا یدک بکشیم،میخوانیم، میشنویم و دائم در جست وجوی راهی هستیم که ایده هایمان را عملی کنیم ،ایده هایی که اگر عملی شود خیلی چیزها تغییر میکند چه در زمینه ی درمان اختلالات ژنتیکی وچه در تولید داروها و واکسنها و….حال مجسم کنید تصمیم گرفته اند چنین آینده ای نباشد،قرار است همه ی این تلاش ها و شب وروز دویدن ها به هیچ اتفاق مثبتی نینجامد،آن وقت مادیگر این آدم های پرانرژی نخواهیم بود، مدرک ارشدمان راگرفته ایم،مدرک دکتری گرفته ایم،خانم دکتر واقای دکتر صدایمان میزنندولی ما می مانیم باارزوهایی که در گذشته جامانده. وچه زیباست که خداوند می فرماید:(خداوند سرنوشت هیچ قومی راتغییر نمیدهد مگر آنکه آنها خود تغییردهند)

#باهم-برای-هم

نویسنده:مه نور پورقلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا