فهرست مطالب
هیستامین
آیا هیستامین که آن را پاسخ دفاعی بدن در برابر آلرژیک قلمداد می کنیم باعث بیماری مهلک افسردگی می شود؟
افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های روحیروانی در جهان است. اما آیا هیستامین که یک انتقالدهنده عصبی است و در نوعی پاسخ فیزیولوژیکی در بدن ما تولید میشود در ایجاد این بیماری موثر است؟ آیا با مهار این انتقال دهنده می توانیم ازدست این بیماری مخرب فرارکنیم؟ آیا میتوانیم امید به درمانی جدید و کارآمد برای این بیماری داشته باشیم؟
محققان در Imperial College London و University of South Carolina با مطالعه بر روی موش ها به شواهدی دست یافتند که نشان میدهد آزادشدن مولکول هیستامین و التهاب ناشی از آن برماده اصلی مسئول در خلقوخوی مغز (سروتونین) تاثیرمی گذارد. التهاب که برای توصیف پاسخایمنی بکار میرود باعث آزادشدن هیستامین در بدن می شود و در نتیجه جریان خون و سلول های ایمنی در منطقه آسیبدیده افزایش م ییابند. درست است که این مکانیسم ها به بدن در مبارزه با عفونت ها کمک می کنند اما التهاب طولانی مدت و حاد به طور فزایندهای با افسردگی مرتبطاست. التهاب با عفونت همراهاست اما می تواند ناشی از استرس، واکنش های آلرژیک و مجموعه ای از بیماریهای مزمن همچون دیابت، چاقی، سرطان و بیماری های عصبی باشد.
دکتر پرستو هاشمی، نویسنده ارشد این مقاله از بخش مهندسی زیستی امپریال میگوید: «التهاب میتواند نقش مهمی در افسردگی داشت هباشد؛ شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد بیماران مبتلا به افسردگی و التهاب شدید به احتمال زیاد به داروهای ضد افسردگی پاسخ نمیدهند. هیستامین و تعاملاتش با سروتونین که خود هورمون ایجادکننده حس خوب در فرد است، ممکناست راهی جدید در بهبود درمان های مبتنی بر سروتونین، برای درمان افسردگی باشد.»
پیام رسان های شیمیایی
- سروتونین
سروتونین که اغلب به عنوان مولکول حس خوب یاد می شود، هدف اصلی در داروهای ضدافسردگی است. بازدارنده های بازجذب سروتونین (SSRIS) که معمولا توسط پزشکان تجویزمیشوند، جذب مجدد سروتونین را در مغز مهارمی کنند و به آن اجازهمیدهند که مدت طولانیتری در بدن گردشکرده و خلق وخو را بهبود بخشد. گرچه SSRIS باعث تسکین بسیاری از بیمارانی میشود که آنها را می کنند، اما تعداد افرادی که در برابر اثرات این داروها مقاوم هستند درحال افزایش است. محققان فکرمی کنند یکیاز دلایل این اتفاق، در واکنش های بین پیام رسان های شیمیایی یا انتقال دهنده های عصبی ازجمله سروتونین و هیستامین باشد. باتوجه به این موضوع محققان به دنبال فهمیدن رابطه ی بین هیستامین، سروتونین و SSRIS هستند. آن ها از میکروالکترودهایی بااندازه 5 میکرومتر و سازگار با محیط زیست برای اندازه گیری میزان سروتونین ساختند و آن را در هیپوکامپوس مغز موش های زنده که محل شناخته شده برای تنظیم خلق وخو است، قراردادند. این تکنیک که به عنوان اسکن سریع چرخه ولتامتری (FSCV) شناخته میشود، به دانشمندان این امکان را میدهد که سطح سروتونین را بدون آسیبرساندن به مغز و در زمان واقعی اندازهگیریکنند. پساز قراردادن میکروالکترودها در مغز موش ها، به نیمی از موش ها لیپوپلیساکارید (LPS) که نوعی سم التهابی ایجادشده در برخی باکتری هاست، تزریقکردند، و به عنوان کنترل به نیمی از موش ها محلول نمکی تزریقکردند. پساز تزریق LPS درمدت چند دقیقه سطح سروتونین کاهشیافت درحالی که میزان آن در موش های کنترل ثابت ماند. این آزمایش نشانداد که واکنش های التهابی به سرعت به مغز منتقل می شوند و بر میزان سروتونین تاثیرمی گذارند.
- LPS
LPS قادر به عبور از سدخونی-مغزی نیست، پس نمیتواند مستقیما باعث این افت شود. آن ها در بررسی های بیشتر دریافتند که در اثر پاسخ التهابی، هیستامین در مغز ترشح می شود و بهطور مستقیم به گیرنده های مهارکننده سروتونین در سلول های عصبی تاثیرگذاشته و آزادسازی سروتونین را مهارمی کنند، این گیرنده های بازدارنده در سلول های انسانی نیز وجوددارند و می توان گفت که این فرآیند در بدن انسان نیز رخمیدهد. برای مقابله با این اتفاق، محققان به موش ها، SSRIS دادند و مشاهدهکردند موش هایی که LPS به آنها تزریق شده بود بسیار کمتر از موش های کنترل توانایی افزایش سروتونین را داشتند. محققان فکر میکنند که دلیل این موضوع این است که SSRIS به طور مستقیم فقط میزان سروتونین را افزایش میدهد؛ سپس محققان برای مقابله با اثرات مهاری هیستامین، داروهای کاهنده هیستامین را درکنار SSRIS به موشها دادند و شاهد افزایش سطح سروتونین در موش های LPS به سطح موش های کنترل بودند. این آزمایش، نظریه ای را ثابتکرد که می گوید هیستامین به طور مستقیم مانع آزادشدن سروتونین در مغز می شود. این داروهای کاهش دهندهی هیستامین متفاوت با آنتی هیستامین هایی است که برای حساسیت مصرف می شوند، آن ها تاثیر هیستامین برروی نورون ها را مسدود می کنند و باعث کاهش هیستامین در کل بدن می شوند.
محققان می گویند اگر کار آن ها روی انسان نیز قابل تعمم باشد میتوان با اندازه گیری موادشیمیایی مانند سروتونین و هیستامین در مغز انسان، به تشخیص افسردگی کمک کرد. آنها میگویند این یافته ها راه های جدیدی برای پایه ی هیستامین بعنوان عامل ایجادکننده افسردگی بازکرده؛ ازجمله ایجاد داروهای جدیدی که باعث کاهش هیستامین در مغز می شود.
از آنجایی که این کار برروی حیوانات انجام شده، تحقیقات بیشتری نیازهست تا متوجه شویم که آیا این یافته ها بر روی انسان نیز صدق میکند یا نه. درحال حاضر امکان استفاده از میکروالکترودها برای این اندازه گیری ها در مغز انسان وجودندارد. بنابراین محققان به دنبال راه های دیگری هستند تا بامشاهده سایر اندام ها مثل روده که از هیستامین و سروتونین استفادهمیکند، بتوانند تصویر کلی از مغز بدست آورند.
درد، همراه با التهاب، میتواند سطح انتقال دهنده عصبی را درمدت کوتاهی تغییردهد؛ اما افت سروتونین بیشتر از آن طول میکشد به همین دلیل درد بعنوان دلیل کاهش دهندهی سروتونین رد می شود. دکتر هاشمی افزودند: « التهاب واکنشی است که در کل بدن اتفاقمیافتد و بسیار پیچیده است، همچنین بیماری افسردگی نیز بسیار پیچیدهاست و موادشیمیایی موثر در این بیماری تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی بسیاری قراردارند؛ بنابراین ما باید مدل های پیچیده تری از افسردگی را در موش ها و انسان ها بررسی کنیم تا تصویری کاملتر از نقش هیستامین و سروتونین در افسردگی بدست آوریم.»
ویراستار: نغمه داودزاده
مترجم و بازنویسی: نگار رحمتی
گردآورنده: مریم جلالی